در کودکان پرسش کردن آغاز تفکر و آگاهی است. بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت عقیده دارند، پرسش خوب و درست، نصف پاسخ است. برخی نیز معتقدند، پایه و اساس هر اکتشافی، یک پرسش اساسی و بنیادی است. با توجه به اهمیت و ضرورت پرسش در فرایند یاددهی و یادگیری، اینک درباره ی تقویت روحیه ی پرسشگری در دانش آموزان رهنمودهایی ارائه می دهیم.
پرسشگری از جمله مهارت های مۆثری است که راه به پاسخ و یقین می برد و نهادینه کردن این رسم نکو، به معنای دست گیری مخاطبان برای رسیدن به سر منزل مقصود در جاده ی تعلیم و تربیت است.
مدرسه بهعنوان مهمترین نهاد اجتماعی وظیفه خطیر کشف، رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان را بهعهده دارد.
در این میان نقش مربیان و معلمان بسیار تعیینکننده است. کودکان قبل از ورود به مدرسه بسیار کنجکاو و جستوجوگر هستند و والدین و اطرافیان را آماج سۆالات پیدرپی خود در موضوعات مختلف قرار میدهند. با فرارسیدن دوران ورود به مدرسه یکی از مراحل حساس زندگی کودکان نیز شروع میشود.
هم سۆال از علم خیزد هم جواب، همچو خار و گل که از خاک است و آب
به راستی اگر ما بتوانیم فرزندانمان را به مهارت پرسشگری مجهز کنیم و به آن ها بیاموزیم که طرح پرسش، کلید دست یابی به پاسخ های بزرگ است، راه پر پیچ و خم آموختن را برایشان هموار کرده ایم. زیرا داشتن پرسش، به واقع مجهز کردن ایشان به چراغی است که با آن می توانند کوره راه های نادانستن را آسوده تر در نوردند. پرسش چراغی است در دست دانش آموزان برای عبور از کوچه های تاریک نادانی تا رسیدن به صبح روشن دانایی. این اعتبار تا بدان جا رسیده است که منزلت آدمیان را به پرسش هایی می دانند که در دل و دیده اش موج می زند، نه فقط پاسخ هایی که در ذهن دارد! بنابراین، این حکمت مشهور که«علاج دانایی پرسش است»، جای بسی تأمل دارد. واژه ی «علاج» در حکمت فوق به معنای راه چاره است. بدین مفهوم که چاره ی دانایی، پرسش کردن است. بنابراین باید «پرسید» تا به کامروایی «دانستن» رسید.
در اینجا چند سۆال اساسی مطرح است:
برای پاسخ به سۆالات فوق و پرسشهایی از این دست لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:
پرسشگری چگونه به یادگیری دانش آموزان کمک می کند؟
پرسشگری به دلایل مختلف بخش موثر و مهم درس است.
اولا، سوال پرسیدن به معلم امکان می دهد تا فهم و درک دانش آموز از درس را وارسی کند. اهمیت این عمل اساسی است. زیرا اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری درمورد لزوم یا عدم لزوم تدریس مجدد برخی از موضوعات و سطح تنظیم درس را در اختیار معلم قرارمی دهد. پسخوراند فوری درباره ی میزان درک دانش آموزان از موضوع درس یکی از مزایای تدریس تعاملی برای کل کلاس در مقایسه با روش های تدریس انفرادی است، که در آن ها پسخوراند مربوط به فهم و درک دانش آموزان دیرتر حاصل می شود.
پرسشگری به دانش آموزان اجازه می دهد تا قبل از وارد شدن به موضوع بعدی، موضوع تدریس شده را تمرین کنند و بر آن مسلط شوند. توان پاسخگویی صحیح به سوالات، احساس تسلط را در دانش آموزان بالا می برد که این نیز به نوبه ی خود بر عزت نفس آن ها می افزاید و آمادگی آن ها رابرای یادگیری های بعدی بیشتر خواهد کرد.
راه دیگری که سوال ها، به ویژه سوال های سطح بالا،می توانند به یادگیری کمک کنند، شیوه ای است که (داربست زدن)نامیده می شود. اصطلاح داربست زدن از پژوهش های لیو ویگوتسکی 1973، روان شناس روسی اقتباس شده است. وی عقیده داشت که دانش آموزان از طریق تعامل با دیگران یاد می گیرند و یادگیری درحوزه ای اتفاق می افتد که ویگوتسکی آن را محدوده ی تقریبی رشد نامید.
حوزه ای که فراتر ازتوان خود دانش آموز برای یادگیری است، اما وی می تواند از طریق داربستی که دیگران برایش فراهم می کنند، بیاموزد. افراد دیگرمی توانند بزرگسالان یا دانش آموزانی باشند که البته باید نسبت به دانش آموز، دانش بیشتری داشته باشند.
تدریس تعاملی با ایجاد چالش موردنیاز برای پیشرفت دانش آموزان به مراحل بالاتر یادگیری ازطریق آزمون و پرسش های سطح بالا نقشی مهم درفرآیند (داربست زدن) ایفا می کند.
پاسخگویی به سوال ها نیز به دانش آموزان امکان می دهد تا فهم و اندیشه ی خود را درباره ی مفهوم تدریس شده تصریح کنند و اندیشه ی خود رابه زبان آورند، به ویژه اگر از آن ها خواسته شود تا شیوه یا دانشی را که برای پیداکردن پاسخی خاص به کاربرده اند، توضیح دهند. این امر به رشد مهارت های کلامی مورد نیاز دانش آموزان درمدرسه و محیط کار کمک خواهد کرد.
خلاقیت همانا تمایل و ذوق به ایجادگری و آفرینندگی است که در همه افراد بهطور بالقوه وجود دارد؛ البته غنیسازی محیط در این زمینه تأثیر مستقیم دارد.
چنانچه مربیان مدارس بتوانند برای پرورش حواس کودکان برنامهریزی کنند، بستر لازم برای تقویت دقت و کنجکاوی فراهم میشود که این خود مقدمه توسعه خلاقیت و نوآوری در آنان خواهد شد.
الف) تربیت دستها
دستها ابزار آفرینش و نوآوری هستند. کودکان چیزهای زیادی را از طریق این حس خدادادی میآموزند. اگر حرکات و فعالیت دستها منظم شوند شگفتیهای زیادی را رقم خواهند زد.
برای این منظور تهیه کاردستیهای مختلف از جمله روشهایی است که دستانی قوی و مطمئن به بچهها هدیه میکند.
ب) تربیت بینایی
فعالیت چشمها پیش از فعالیت دستها پدیدار میشود. کودک در مواجهه با پدیدههای خلقت، صحنهها، حرکات و رفتارهای زیادی را مشاهده میکند. با تماشای هستی مفاهیم زیادی در ذهن کودک نقش میبندد چنانچه خوب دیدن آموزش داده شود و از آنچه دیده میشود سۆال طرح شود، قدرت تخیل و تفکر راه خود را باز میکند و نگاه نو، نوآوری را سبب میشود.
ج) تربیت شنوایی
حس شنوایی نیز از جمله حواسی است که در رشد افکار و ابتکارات کودکان مۆثر است. کودک از طریق حس شنوایی به صداها گوش میدهد، روی آن ها کنجکاو میشود و پاسخ پرسشهای خود را از این طریق به دست میآورد.
اگر کودکان مهارت خوبشنیدن را به دست آورند گوشهای آن ها نسبت به صداهای اطراف تیزتر میشود و این دقت و توجه بر رشد خلاقیت و ابتکار آنان اثر مستقیم خواهد گذاشت.
د) تربیت سخنگفتن
بیان آنچه کودک لمس میکند و میبیند و میشنود زمینهساز شخصیت او میشود زیرا او بهعنوان یک فرد مستقل میتواند از افکار و احساسات و دریافتهای خود سخن بگوید و از این طریق با دیگران ارتباط برقرار کند. توجه و احترام به افکار و احساسات کودک موجب رشد اجتماعی او میشود. مربی با طرح پرسشهای مناسب میتواند کودکان را مورد سۆال قرار داده و بدین وسیله تفکر و تخیل آنان را تحریک کند. این تمرین توانایی پردازش اطلاعات را تقویت کرده، قدرت تجزیه و تحلیل را افزایش داده و امکان خلاقیت و حل مسئله را برای آن ها مهیا میسازد.
والدین تاثیر کلیدی در تعلیم فرزندان شان دارند و می توانند فعالیت و پیشرفت دانش آموزان را در درس، ورزش و ... افزایش دهند و برای این کار باید:
به دانش آموز در بازی و ورزش شانس برنده شدن بدهید. بازی بسکتبال راهی عملی و سرگرم کننده است و به دانش آموز نشان می دهد که برای کسب موفقیت در تحصیل هم می تواند خودش موثر باشد.
منبع: میگنا